درباره ورپشت

اگر شب‌هنگام از شهر نجف‌آباد به سوی غرب حرکت کنی و مسیر جاده‌ای را در پیش بگیری که در امتداد خود، شهر تیران و سپس ارتفاعات سر به آسمان کشیده زاگرس را به هم پیوند می‌دهد، پس از طی مسافتی در حدود سی تا سی‌ویک کیلومتر، در سمت چپ جاده با منظره‌ای روبه‌رو می‌شوی که […]

اگر شب‌هنگام از شهر نجف‌آباد به سوی غرب حرکت کنی و مسیر جاده‌ای را در پیش بگیری که در امتداد خود، شهر تیران و سپس ارتفاعات سر به آسمان کشیده زاگرس را به هم پیوند می‌دهد، پس از طی مسافتی در حدود سی تا سی‌ویک کیلومتر، در سمت چپ جاده با منظره‌ای روبه‌رو می‌شوی که در تاریکیِ دشت، نخستین نشانه‌های آن، ردیف چراغ‌هایی است که بر فراز بلندی‌ها سوسو می‌زند. در نگاه نخست، این نورهای پراکنده و در عین حال منظم، تصویری از یک شهر کوچک را در ذهن هر رهگذری تداعی می‌کند؛ شهری که بر دامنه‌ای بلند نشسته و همچون نگینی روشن بر انگشتریِ تپه‌ها می‌درخشد. اما همین مکانی که در شب، سیمای یک شهر نورانی را به خود می‌گیرد، در روز، چهره‌ای فروتن و آشنا دارد: روستایی کهن و ریشه‌دار به نام «ورپشت».

ورپشت را از این رو «روستای شب‌هنگام» لقب داده‌اند که جذابیت بصری آن در تاریکی، بیش از روز خود را می‌نمایاند. چراغ‌هایی که بر فراز خانه‌ها، کوچه‌ها و معابر مرتفع روستا روشن می‌شوند، از دور همچون توده‌ای از نور به نظر می‌آیند که بر تپه‌ای بزرگ نشسته است و همین ویژگی سبب شده است تا برای سالیان، در خاطره مسافران جاده نجف‌آباد–تیران–داران، به عنوان نقطه‌ای متفاوت و به‌یادماندنی ثبت شود.

این روستا در سی‌ویک کیلومتری غرب شهر نجف‌آباد و حدود هفت کیلومتری شرق شهر تیران قرار دارد و در تقسیمات کشوری، جزو بخش مرکزی شهرستان تیران و کرون از استان اصفهان و مرکز دهستان ورپشت به شمار می‌آید. موقعیت جغرافیایی ورپشت بر اساس داده‌های رسمی، در حدود عرض جغرافیایی سی‌ودو درجه و چهل‌وچهار دقیقه شمالی و طول جغرافیایی پنجاه‌ویک درجه و چهار دقیقه شرقی ثبت شده است؛ مختصاتی که آن را در منطقه‌ای نیمه‌کوهستانی، با اقلیم معتدل و زمستان‌های نسبتاً سرد قرار می‌دهد. همین موقعیت کوهستانی سبب شده که بیشتر عرصه‌های پیرامونی روستا، شکل تپه‌ماهور داشته باشد؛ فراز و نشیب‌هایی متوالی که اگر چه در منظر طبیعی، زیبایی خاصی می‌آفرینند، اما در برخی فصل‌ها، به‌ویژه زمستان و هنگام بارش برف، عبور و مرور و رفت‌وآمد را با دشواری‌های جدی مواجه می‌سازند.

به دلیل همین توالی تپه‌ها و پشته‌ها، ورپشت در هیچ‌یک از سطوح طبیعی خود کاملاً هموار نیست و خانه‌ها و معابر، بر روی پله‌های طبیعی زمین گسترده شده‌اند. این وضعیت، هم در سیمای شهری–روستایی شبانه، نقش مهمی ایفا می‌کند و هم در شیوه استقرار تاریخی جمعیت. بسیاری از خانه‌ها و گذرها در سطوحی قرار دارند که اندکی از دشت پیرامون بلندتر است و این امر، از گذشته، در دفاع طبیعی روستا و نیز در شکل‌گیری بافت‌های قدیمی نقش داشته است.

یکی از نکته‌هایی که در روایت محلی ورپشت همواره تکرار می‌شود، قدمت کهن این آبادی است. بر اساس گفته‌های بزرگان روستا و نیز نشانه‌هایی از آثار تاریخی و باستانی که در محدوده روستا و پیرامون آن مشاهده شده، قدمت این سکونت‌گاه تا حدود سه‌هزار سال تخمین زده می‌شود. ذکر این عدد بیشتر برآمده از روایت شفاهی و برآوردهای غیررسمی است و هنوز پژوهش‌های گسترده باستان‌شناختی در سطح ملی برای تعیین تاریخ قطعی شکل‌گیری آبادی انجام نشده است، اما وجود بقایای معماری سنتی، قلاع و ساخت‌وسازهای سنگی بر فراز تپه‌ها و نیز استقرار ورپشت بر سر یکی از گذرگاه‌های مهم ارتباطی غرب اصفهان، فرضیه دیرینگی سکونت انسانی در این ناحیه را تقویت می‌کند. از این منظر، ورپشت نه فقط یک روستای امروزی، بلکه حلقه‌ای از زنجیره طولانی زیست و کوچ و استقرار در دامنه‌های شرقی زاگرس به شمار می‌آید.

روستا از نظر اقلیمی در پهنه‌ای واقع شده است که می‌توان آن را حلقه اتصال دشت نسبتاً هموار نجف‌آباد و ارتفاعات ناهموار تیران و کوه‌های کرون دانست. زمستان‌های آن سرد و گاه همراه با برف‌های سنگین است و تابستان‌ها، اگرچه گرم، اما به دلیل جریان بادهای محلی و نفوذ هوای خنک از سمت ارتفاعات، نسبت به نواحی پست‌تر معتدل‌تر به نظر می‌رسد. این شرایط اقلیمی در کنار منابع محدود آب زیرزمینی، نوعی الگوی معیشت را رقم زده است که در آن کشاورزی گسترده، کمتر امکان رشد یافته و حرفه‌های دیگری مانند قالیبافی، حمل‌ونقل و کار در بخش‌های صنعتی و خدماتی نقش بیشتری در زندگی مردم ایفا کرده‌اند.

بر اساس سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال ۱۳۸۵ مرکز آمار ایران، جمعیت ورپشت ۲۹۰۸ نفر در قالب ۸۵۵ خانوار گزارش شده است. این عدد در سرشماری‌های بعدی اندکی جابه‌جا شده و تغییراتی را نشان می‌دهد، اما در مجموع می‌توان گفت که ورپشت یکی از پرجمعیت‌ترین روستاهای شهرستان تیران و کرون و پرجمعیت‌ترین آبادی در دهستان ورپشت است. رشد نسبی جمعیت در دهه‌های گذشته سبب شده است که بافت روستا به تدریج گسترش یابد و در کنار بافت کهن‌تر، واحدهای مسکونی جدیدی در امتداد جاده‌ها و شیب‌های ملایم پیرامون شکل بگیرد.

سیمای اجتماعی ورپشت، آمیزه‌ای است از ویژگی‌های جامعه‌ای روستایی که در عین حال، در فاصله نه‌چندان دور از چند شهر مهم منطقه‌ای (نجف‌آباد، تیران، اصفهان) قرار گرفته و از اثرات ارتباطی و فرهنگی این شهرها تأثیر پذیرفته است. بخش مهمی از جمعیت، به ویژه نسل‌های جوان‌تر، روزانه در رفت‌وآمد میان روستا و شهرهای پیرامونی‌اند و این امر باعث شده است که سبک زندگی، الگوهای مصرف، سطح تحصیلات و آگاهی اجتماعی در میان روستاییان، تفاوت محسوسی با تصویر سنتی از یک روستای دورافتاده داشته باشد. با این حال، هنوز هم پیوندهای خویشاوندی، همسایگی و همبستگی‌های مذهبی و فرهنگی، نقش اصلی را در انسجام اجتماعی ورپشت بازی می‌کنند.

در عرصه اقتصادی، بنا به توصیف‌های محلی و گزارش‌های ثبت‌شده، عمده‌ترین حرفه سنتی مردم روستا در دهه‌های گذشته، قالیبافی بوده است. قالی‌هایی که در ورپشت بافته می‌شده، از نوع کرک و ابریشم و اغلب با نقش‌مایه‌هایی متأثر از طرح‌های اصیل اصفهان و نواحی مجاور بوده‌اند. این هنر–حرفه، سال‌ها ستون فقرات اقتصاد خانوارهای ورپشتی به‌شمار می‌آمد و بسیاری از زنان و دختران روستا در کنار امور خانه‌داری، به تولید فرش مشغول بودند. بازار این دستبافته‌ها در گذشته رونق فراوان داشت و محصولات روستا از طریق واسطه‌ها و تجار محلی به بازارهای بزرگ‌تر راه پیدا می‌کرد. با این حال، تحولات بازار جهانی فرش، تغییر ذائقه مصرف‌کنندگان و مشکلات اقتصادی سال‌های اخیر، موجب شده است که قالیبافی در ورپشت، مانند بسیاری از مناطق دیگر کشور، به رکودی چشم‌گیر دچار شود و از حالت یک منبع اصلی درآمد، به هنری ارزشمند اما کم‌درآمد تبدیل گردد.

در کنار فرش، کشاورزی سنتی نیز هرچند در سطحی محدود، در زندگی مردم حضور دارد؛ اما به گفته خود اهالی، سطح درآمد ناشی از این نوع کشاورزی به حدی نیست که حتی مخارج سالانه یک خانوار را به طور کامل پوشش دهد. این محدودیت‌ها باعث شده است که بخشی از جمعیت فعال روستا به حرفه‌های دیگری چون رانندگی کامیون، کار در پروژه‌های لوله‌کشی و صنایع مرتبط با گاز، مشاغل خدماتی در شهرهای اطراف و نیز استخدام در ادارات دولتی روی آورند. این الگوی اشتغال چندمنبعی، نمایانگر گذار تدریجی یک روستای سنتی به سوی اقتصاد متنوع‌تر و وابسته‌تر به شبکه شهری است.

ورپشت تنها در ابعاد اقتصادی و جغرافیایی قابل تعریف نیست؛ این روستا حامل لایه‌ای غنی از فرهنگ شفاهی، باورهای محلی و سرمایه انسانی است. از میان چهره‌های فرهنگی آن می‌توان به استاد علی خدایی، شاعر و دبیر ادبیات و ریاضی، اشاره کرد که متولد سال ۱۳۳۶ در همین روستاست. او تحصیلات خود را تا سطوح عالی در نجف‌آباد و اصفهان ادامه داد و پس از سه دهه تدریس در آموزش و پرورش، با بازنشستگی، خود را بیش از پیش وقف فعالیت‌های ادبی کرد. حضور او در انجمن‌های ادبی منطقه، سرودن شعر در قالب‌های گوناگون و پرداختن به موضوعات مذهبی، تاریخی و اجتماعی، نمونه‌ای از پیوند میان سرمایه انسانی روستا و حیات فرهنگی گسترده‌تر منطقه تیران و کرون است. سروده‌هایی که درباره واقعه عاشورا دارد، نشان می‌دهد که چگونه باورهای مذهبی عمیق مردم ورپشت در هنر و ادبیات محلی تجسم یافته است.

یکی از جنبه‌های جالب توجه در شناخت هویت ورپشت، بررسی وجه تسمیه آن است. بر اساس روایت‌های شفاهی متعددی که از بزرگان روستا نقل شده، چند توضیح برای ریشه این نام وجود دارد. در یکی از این روایت‌ها گفته می‌شود که نخستین قومی که در این ناحیه سکونت گزید، از ایل‌های لر و بختیاری بوده است. آنان قلعه‌ای بر بالای تپه و «بر پُشت سنگ» بنا نهادند و به همین مناسبت، نام «بردپُشت» را برای این آبادی برگزیدند؛ واژه‌ای که در آن «برد» به معنای سنگ است. با گذر زمان و در جریان تحولات زبانی و آوایی، این «بردپشت» در زبان محاوره‌ای به تدریج به «ورپشت» تبدیل شده است.

روایت دیگری، با تأکید بر ساختار زمین‌شناختی منطقه، نام روستا را برگرفته از ترکیب «پُرپشت» می‌داند. در این روایت، فراوانی پشته‌ها و تپه‌ها و پوشش نسبتاً متراکم آن‌ها، سبب شده که مردم این محدوده را «پُرپشت» بخوانند؛ نامی که به مرور، در اثر دگرگونی آوایی، به ورپشت دگرگون شده است. روایت سوم، رنگ و بوی حماسی و مقاومت دارد: گفته می‌شود در دوره‌ای تاریخی، خانی که بسیاری از روستاهای منطقه را فتح و اموال مردم را غارت کرده بود، در یورش به ورپشت با مقاومت سرسختانه مردم روستا مواجه شد و نتوانست بر آنان چیره شود. او در نهایت، با ناخرسندی از این منطقه چشم پوشید و در وصف آن گفت: «چه روستای بدپُشتی است؛ نمی‌توان بر آن مسلط شد». واژه «بدپشت» نیز طبق این روایت، در گذر زمان به «ورپشت» تبدیل شده است. هر سه روایت، فارغ از میزان دقت تاریخی‌شان، در یک نکته اشتراک دارند و آن این‌که ورپشت روستایی است بر پشته‌ها، پر از فراز و نشیب، و در عین حال دارای هویتی مقاوم و ریشه‌دار.

از منظر فرهنگی–اجتماعی، مناسبت‌های مذهبی چون ماه محرم، اربعین، آیین‌های عزاداری و اعیاد اسلامی، در زندگی روزمره مردم جایگاه برجسته‌ای دارند. حضور پررنگ هیئت‌های مذهبی، مراسم زنجیرزنی، شبیه‌خوانی و برنامه‌های دینی در مساجد و حسینیه‌های روستا، نقشی اساسی در تقویت همبستگی اجتماعی و انتقال ارزش‌های مشترک به نسل‌های جدید ایفا می‌کند. در کنار این آیین‌ها، مراسم ملی و بومی مانند جشن‌های یلدا، نوروز و آیین‌های کشاورزی نیز با گرایش‌هایی نو و در عین حال با وفاداری به ریشه‌های محلی برگزار می‌شوند.

امروز، وقتی شب‌هنگام از نجف‌آباد به سوی تیران و داران حرکت می‌کنی و در جایی از مسیر، چراغ‌هایی را می‌بینی که از دامنه تپه‌ای در سمت چپ جاده در آسمان تاریک می‌درخشند، می‌توانی مطمئن باشی که به نزدیکی ورپشت رسیده‌ای؛ روستایی که در ظاهری ساده و فروتن، تاریخی طولانی، فرهنگ پویای محلی، تجربه‌ای خاص از زندگی در تپه‌ماهورهای زاگرس و روایت‌هایی گوناگون از نام، هویت و پایداری را در خود جای داده است. این روستاست که شب‌ها در لباس یک شهر نورانی جلوه می‌کند، اما در روز، با چهره اصیل روستایی، با کوچه‌های پرشیب، خانه‌های نشسته بر ستیغ زمین، و مردمی که در پیوندی دیرینه با خاک و فرهنگ خود زندگی می‌کنند، بدرستی شناخته می‌شود.